روزهای ِ بــی خاطـِـره

درباره بلاگ

فصل بیست و دوم از داستان ِ یک زندگی...

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۵ مهر ۹۳ ، ۱۲:۴۴

پاییز ِ عاشقانه...

گوشیمو چک میکنم می بینم پیام دارم پاییزت عاشقانه دوووست ِ خووووبمم...

عاشقانه...

عاشق...

عشق..

چقدر اینا برام دور و غیر قابل لمسن...

چطور میشه که پاییزم عاشقانه بشه؟

چرا من اینقدر با عاشقانه غریبه م؟

غریبه بودم یا غریبه شدم؟

پاییزم پر از درس و کار و خستگی شده... یه همچین پاییزی می تونه عاشقانه باشه؟


۲۳ مهر ۹۳ ، ۲۱:۰۱

حال و هوای پاییز

امروز که با شیش لایه لباس از خونه زدم بیرون دیدم هوا اونقدرام که من فکر می کردم سرد و خشن نیست اتفاقا خیلی هم لطیف و دوست داشتنی بود... حتی برای من ِ سرماخورده... من معمولا این موقع از سال سرماخورده م چون مثل بارون ندیده های دیوونه زیر بارون پاییزی راه میرم و تا اونجایی که می تونم مسیرمو می پیچونم و یواش میرم که دیرتر به مقصد برسم و بیشتر از بارون لذت ببرم... ولی همیشه آخر ِ این لذت ِ شیرین به یه سرماخوردگیه بدقلق ختم میشه البته شاید اون سرماخوردگیه بیچاره با همه بدقلقی نکنه و فقط با من ِ بدمریض اینجوری باشه که اصلا اهل دکتر رفتن و قرص و شربت خوردن و آمپول زدن نیستم:|

بی صبرانه منتظر زمستونم که اون کلاه منگوله دارمو بذارم سرم و برم برف بازی=)3>

دیروز مدیر موسسه بهم گف شنیدم نامزد کردی مبارکه! برگشتم میگم عه؟پ چرا خودم نمی دونستم اصن:دی

۲۱ مهر ۹۳ ، ۱۸:۳۱

لباس های رنگی...

دیروز یه مقاله خوندم راجع به رنگ ها و اینکه بهتره فقط از یه رنگ نچسبیم و کلا همه چی مون یا بنفش یا قرمز یا صورتی و ... نباشه، بهتره همه ی رنگ ها تو زندگی روزمره مون دور و برمون باشن چون هر رنگ یه انرژی ِ خاصی رو ساطع می کنه که رنگ دیگه نمی تونه همون انرژی رو تامین کنه... بعد از خوندنش گفتم به به! چه خووب... من از همه ی رنگ ها استفاده می کنم و فقط از یه رنگ خاص نچسبیدم و کلی برا خودم از این بابت خوشحال بودم..

تا اینکه امروز رفتم سر کمد لباس بردارم...  دیدم

کت دامنا قرمز و صورتی!

پیرهنام قرمز و قرمز و قرمزتر و قرمز یواش و قرمز یواش تر:|

کت شلوارامم صورتی و صورتی و صورتی و یه دونه مشکی که برا ختم گرفته بودم:|

بولیزام صورتی و قرمز و نارنجی!

.

.

.

به این نتیجه رسیدم که من کاملا در اشتباه بودم که از همه رنگا استفاده می کنم یا به عبارتی قرمز و صورتی برای من همه ی رنگ ها هستن:دی

۱۸ مهر ۹۳ ، ۲۱:۱۶

من می تونم...

من می تونم همونقدری که خوب هستم بد باشم

می تونم همونقدری که مهربونم خشن و غیرقابل تحمل باشم

می تونم همونقدری که آدم ها و شرایطشون رو درک می کنم بیشعور باشم و بی توجه بهشون

می تونم آدم ها رو دوست نداشته باشم...

اصلا من کسی رو قلبا دوست ندارم... من فقط گاهی که حس می کنم لازمه تظاهر به دوست داشتن می کنم...

من می تونم همین تظاهر رو هم از آدمای اطرافم دریغ کنم...

می تونم بهشون نشون بدم که اصلا برام مهم نیستن...

من می تونم خیلی بد و نفرت انگیز باشم...

من خوبم تا وقتی که خودم بخوام...

اگر نخوام دیگه همه چی تمومه...