روزهای ِ بــی خاطـِـره

درباره بلاگ

فصل بیست و دوم از داستان ِ یک زندگی...

طبقه بندی موضوعی
۲۳ مهر ۹۳ ، ۲۱:۰۱

حال و هوای پاییز

امروز که با شیش لایه لباس از خونه زدم بیرون دیدم هوا اونقدرام که من فکر می کردم سرد و خشن نیست اتفاقا خیلی هم لطیف و دوست داشتنی بود... حتی برای من ِ سرماخورده... من معمولا این موقع از سال سرماخورده م چون مثل بارون ندیده های دیوونه زیر بارون پاییزی راه میرم و تا اونجایی که می تونم مسیرمو می پیچونم و یواش میرم که دیرتر به مقصد برسم و بیشتر از بارون لذت ببرم... ولی همیشه آخر ِ این لذت ِ شیرین به یه سرماخوردگیه بدقلق ختم میشه البته شاید اون سرماخوردگیه بیچاره با همه بدقلقی نکنه و فقط با من ِ بدمریض اینجوری باشه که اصلا اهل دکتر رفتن و قرص و شربت خوردن و آمپول زدن نیستم:|

بی صبرانه منتظر زمستونم که اون کلاه منگوله دارمو بذارم سرم و برم برف بازی=)3>

دیروز مدیر موسسه بهم گف شنیدم نامزد کردی مبارکه! برگشتم میگم عه؟پ چرا خودم نمی دونستم اصن:دی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۷/۲۳
sinoa

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی